معراج مان و بابامعراج مان و بابا، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 21 روز سن داره
تاریخ شروع عشقتاریخ شروع عشق، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 14 روز سن داره
شروع زندگی مشترکشروع زندگی مشترک، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 26 روز سن داره

گل پسر

بدون عنوان

  سلام مامانی خیلی خوشحالم جواب ازمایشت رو گرفتیم زردیت اومد پایین تر از نوزده و نیم اومد پانزده و نیم خدا کنه همین طوری بیاد پایین دیگه بالا نره دوست دارم پسرکم    
21 آبان 1393

بدون عنوان

سلام مامانی،،،این روزا حالم خوب نیست چون تو خوب نیستی تا امروز یعنی سیزدهمین روزت بستری بودی تمام این روزا از خدا میخوام یه مو از سرت کم نشه چون من میمیرم دعا میکنم فردا ازمایشت خوب باشه چون اگه غیر این باشه دوباره راهی بیمارستان میشیم ولی دیگه اون بیمارستان بنجل نمیریم یه بیمارستان فوق تخصصی خدا جون معراجم رو خوب کن دردو بلاهاش رو بریز به جون من
20 آبان 1393

چهار روزو نیم

سلام معراج مامان خوبی عسیسم.... مامان جونی شما امروز چهار روزو نیم سن داری وای خداجون اون قدر کوچولویی که حساب نداره...وقتی یاده زمان تولدت میفتم دلم پر شادی میشه اخه لحظه ورودت رو کامل دیدم اولین باری که گریه کردی وقتی داشتن تمیزت میکردن و اوردنت جلو و صورتت چسبید به صورت اون لحظه ها اون قدر گریه کردم که نگو و همش از خوشحالی  بود تو کل زمان به دنیا اومدنت داشتم صلوات میفرستادم و زکر میگفتم و همین باعث ارامشم میشد.راستی نگفتم که روش به دنیا اومدنت سزارین بود و منو بی حس کردن به خاطر همین تو ارامش داشتم لحظه وردت رو میدیدم . مامانی تو بهترین هدیه خدا هستی دوست دارم و از خدا میخوام همیشه سلامت و سرزنده باشی بووووووووووووووووووووووس &nbs...
11 آبان 1393

معراجم ورودت مقدم

سلام مامانی جونم جونم پسر گلم  ورودت رو به دنیای قشنگمون تبریک میگم....سلام  پسر قشنگم شما در تاریخ هفتم ابان پای قشنگت رو به دنیای ما ادم بزرگ ها گذاشتی ورودت مقدم ........مامانی تو این مدت اتفاق های زیادی افتاد و در نهایت با ورود قدم های قشنگ معراج مامان همراه بود و من شاکر خدای بزرگ هستم که نعمتش رو برای من و باباییت به نهایت کمال خودش رسوند و من فقط میتونم بگم خداجونم دوست دارم . ...
10 آبان 1393

ایا بارداری واقعا دردسره؟؟

سلام گل مامانی در چه حالی عسسیییسم؟انشاالاه که سلامت باشی...مامان جونم دیروز نوبت تزریق امپولم بود با بابایی رفتیم درمونگاه وقتی رفتم امپولمو بزنم پرستاره گفت بارداری یه طرف دراز بکش وقتی داشتم دراز میکشیدم یه خانمی اونجا بود گفت بارداریم شده دردسر...من به این حرفش فکر کردم و پیش خودم گفتم مگه بارداریم دردسره!نه البته که نیست این کوچولویی که داره تو وجودم شکل میگیره سراسر نعمته♥♥♥♥ تک تک تکون خودناش امیده♥♥♥ ارزوهای بی پایان منه♥♥♥♥♥                     عشق مامان خیلی دوست دارم این روزا تکون خوردنات اونق...
13 شهريور 1393

تخت و کمد

  سلام مامانی......خوبی عسییییسم...♥♥♥♥مادری دیروز رفتیم واست تخت و کمد سفارش دادیم الاهی قربونت برم مثل خودت خشگل و نازه مامانی قول بده فقط مراقب خودت باشی گلم باشه خشگلم بووووووس
7 شهريور 1393

سیسمونی

لام مامان جونی خوبی عزیزم امروز زیاد فرصت ندارم اخه مهمون داریم..... عزیزجون وخاله شون اومدن تهران قراره سیسمونیت رو بخریم فدات شم مامانی بوس  
5 شهريور 1393

نتیجه نمونه برداری...

سلام معراج مامان خوبی پسرکم.....مامانی دیروز اومدم که برات بنویسم نوشتما اما یک لحظه سیستم هنگید همش پاک شد دیگه تنبلیم اومد از اول شروع کنم به نوشتم شما مامانو به خاطر این تنبلیش ببخش عزیزم. مامانی دیروز رفتیم پیش دکتر کلی معطل شدیم اخه جواب که اماده نبود قرار شد با خود دکتر بریم ازمایشگاه و ایشون خودشون شخصا برن ازمایش رو چک کنن..خلاصه بعد کلی دنگ و فنگ دکتر اومد و گفت خدارو شکر مشکل خاصی نیست البته مشکل هستا اما خیلی خاص نیست...مامانی نمیدونی تواین دوروز و اون لحظات اخر که جواب بدن من و باباجون مردیم و زنده شدیم و کلی استرس و نگرانی داشتیم ولی خوب خدارو شکر همه اون نگرانی ها دود شد و رفت هوا دکتر گفت مشکلت آی تی پی هست یک ویروس ناشناخت...
3 شهريور 1393

وایییییی مامان جونم

سلام مامانی جوووووووووووووووووونم اگه بدونی چقدر ذوق زده ام حدس بزن عصر کجا بودم...امروز رفتم خیابون کلی خرید کردم همشم واسه پسر خشگلم میخوای بدونی چه چیزای  خریدم کی لباااااااس......کلی ماشین و سرباز وایییییییی  مامانی دارم از خوشحالی میمیرم..خیلی خیلی خوشحالم فعلا اینارو برات خریدم تا عزیز جون سیسمونی کاملت رو بخره اینا از طرف مامان جون و بابا جون بود پسر گلم................ راستی مامانی فردا قراره با بابایی بریم دکتر واسم دعا کن مامانی خیلی نگرانم  دکتر عیاسی  قراره جواب نمونه برداری رو فردا بگه برام دعا کن مامانی حالا که تورو دارم نمیخوام اتفاق بدی بیفته
1 شهريور 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گل پسر می باشد